صحن انقلاب حرم مطهر رضوی در بین عام مردم به اسماعیل طلا یا اسمال طلا هم مشهور است. چون سقاخانه ای به همین نام در مرکز قرار دارد که داستان ساختش شنیدنی است.
سوغات نادر از جنگ که سقاخانه مردم مشهد شد
در سالهای ۱۱۴۴ تا ۱۱۴۵ قمری، نادرشاه افشار پس از پیروزی در جنگ هرات، سنگابی بزرگ از جنس مرمر را به عنوان غنیمت به ایران آورد. نادر دستور داد این سنگ به مشهد منتقل شود و شرط کرد که در مدت ۱۲ روز بدون آسیب به مقصد برسد. فردی این مسئولیت را پذیرفت و با هدف دریافت پاداش بیشتر، آن را در ۸ روز به مشهد رساند. اما نادرشاه، به دلیل عدم رعایت دقیق دستور، او را مجازات کرد و چشمانش را کور نمود. نهایتاً این حوض مرمری (سنگاب) در کنار جوی آب جاری در صحن عتیق حرم مطهر رضوی نصب شد تا به عنوان منبعی برای تامین آب شرب مردم مورد استفاده قرار گیرد.
پیشنهادی که جان سلطان را نجات داد
سال ها بعد در دوره فتحعلی شاه قاجار، ماجرا شکل دیگری گرفت. در آن زمان، هدایایی از دربار هندوستان که تحت نفوذ بریتانیا بود، به دربار ایران ارسال شد. اسماعیل خان، یکی از سرداران شاه، به محتوای بسته مشکوک شد و پیشنهاد داد که آن را در خارج از شهر و توسط خدمه باز کنند. این تصمیم درست بود، زیرا بسته هنگام باز شدن منفجر شد. فتحعلی شاه به پاس نجات جانش، مقداری طلا معادل وزن اسماعیل خان به وی اهدا کرد. اسماعیل خان این طلاها را صرف ساخت سقاخانهای بر فراز سنگ نادری کرد و با روکش طلا، گنبد و پایههای آن را زینت داد.
سقاخانه اسماعیل طلا، شفاخانه زائران امام رضا
از آن پس، این مکان به «سقاخانه اسماعیل طلایی» شهرت یافت. آب سقاخانه از چشمه گیلاس، در فاصله ۴۸ کیلومتری مشهد، تأمین میشد و زائران آن را به عنوان تبرک با خود میبردند. این مکان به مرور زمان به نمادی معنوی تبدیل شد. مردم برای شفای بیماران تا روشنی دل، از آب آن استفاده میکردند. بسیاری نیز به یاد تشنگی امام حسین (ع) در کربلا، از آن مینوشیدند و نذوراتی چون شمع و لیوان برایش تقدیم میکردند.
سقاخانه اسماعیل طلا در تاریخ معاصر
در جریان انقلاب اسلامی، سقاخانه اسماعیل طلایی نقشی فراتر از یک مکان مذهبی یافت. در دهه ۱۳۵۰ شمسی، این نقطه در صحن حرم به محلی برای تجمع انقلابیون تبدیل شد. مردم در اطراف آن گرد هم میآمدند، شعارهای ضد حکومتی سر میدادند و از ظلم رژیم پهلوی سخن میگفتند. این سقاخانه، که با طلای دوره قاجار ساخته شده بود، در آن زمان به پایگاه معنوی و سیاسی مبارزان بدل گشت و سنگاب نادری درون آن به نمادی از استقامت مردم در برابر ستم تبدیل شد. تغییر نام صحنی که سقاخانه در آن قرار داشت هم از شهرت آن کم نکرد و هنوز هم این صحن علاوه بر نام اصلی خود به اسماعیل طلا هم شهرت دارد.